خلاصه کتاب:
اون پسر، از اول، انقدر ثروتمند وموفق نبود.آریک کریستوس، پسری بود که هوای من رو داشت و مواظبم بود، منو می خواست، و شاید عاشقم هم بود. اون یه پسرِ جذاب و یه دنده ای بود. اما من اون رو براحتی و به خاطر ترسم، از دست دادم.
خلاصه کتاب:
داستان راجب چند تا دختر اشراف زاده ست که تو یه سفر دریایی توسط دزدای دریایی دزدیده میشن بعد از ده روز موفق میشن فرار کنن..بعد از فرار تصمیم میگیرن بجای اینکه برگردن به خونشون چند ماه به عنوان دزد دریایی تو دریا زندگی کنن…
خلاصه کتاب:
داستان درمورد یه روستاست ، یه روستای سر سبز در ناحیه شمال که دست تقدیر خانواده گیلدا رو میکشونه تو روستا و یه سری اتفاق ها میوفته که آب روستا مسموم میشه و تمام تقصیر ها میوفته گردن خانواده گیلدا… بماند که چجوری پدر و مادرش رو به بدترین نحوه از دست میده مردم روستا دنبال گیلدا هستن که اون فرار میکنه و پناه میبره به جنگل… با تمام سختی ها تو سن هشت سالگی یتیم میشه و حالا از اون جریان هفت سال میگذره… و حالا گیلدا ۱۵ساله بدون اینکه متوجه بشه پسر ارباب روستا ارباب چاوش رو از مرگ نجات میده اونممم کجااااا… و چطوری…
خلاصه کتاب:
داستان سیاوش راد آشنایی اتفاقی او با رز، دختری که برای درمان بیماری مادرش مجبور به دزدی می شود، سیاوش شاید رفتار ها و نیتش در ابتدا خنده و شادی بود، شاید تمام عمر با پول و عنوان پدرش زندگی کرده، اما این اولین باری است که کاری را خودش به تنهایی انجام می دهد و برای شخص مقابل اسطوره شده و با غرور عنوان شاه دزد را به دست می آورد...
خلاصه کتاب:
سنتی که از گذشته در طایفه ای بزرگ و سرشناس به جا مانده و چه بسا به خاطر بقای آن خونها ریخته اند. این آیین سالهاست که دست به دست میان وراث می چرخد… و حالا تنها وارث این خاندان خدیو است. مردی جسور، بی رحم باهوش و بسیار قدرتمند که زخم خورده ی همین رسومات است و برای از میان بردن آن لحظه شماری میکند. این رسم چیست ؟!… و چرا خدیو بعد از سالها توبه اش را می شکند؟!
خلاصه کتاب:
داستان زندگی زنی که عاشق شوهرشه ولی وقتی بچهی دومش رو باردار میشه ، شوهرش میگه من این بچه رو نمیخوام و اگه میخوای زندگی کنی باید بچه رو سقط کنی و زن قبول نمیکنه و ماجراهایی که این وسط پیش میاد...
دانلود رمان اوهام از بهاره حسنی pdf بدون سانسوردانلود رمان اوهام از بهاره حسنی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیمموضوع رمان :[purchase_link id="119" style="button" color="dark-gray" text="خرید رمان"]دانلود رمان اوهام از بهاره حسنی pdf بدون سانسور
خلاصه کتاب:
داستان روایتگرِ پسریست به نام هومن که ناخواسته قتلی را انجام می دهد و پسرعمویش پوریا، که برایش مثل برادر است قصد نجات اش را می کند… خانواده ی مقتول همه رضایت دارند جز دخترِ خانواده که خواهرِ مقتول است،هلن! پوریا برای جذب رضایت هلن وارد زندگیِ دخترانه ی او می شود تا با، بازی کردن با احساساتِ او رضایتش را بگیرد…
خلاصه کتاب:
گوشی در جیبش تکان خورد، با احتیاط کمی در جایش جابهجا شد و طوری که مزاحم مسافر کناریاش نشود، گوشی را از جیبش درآورد. حبیب بود. با لبخند پاسخ داد. “سلام.” – سلام خانوم، کجایی؟ – تو تاکسی، دارم میرم مفتح. – دنبال لباس؟ – آره دیگه، ببینم چی پیدا میکنم. – رسیدی سر مفتح وایسا. – چرا؟ – از مطب میآم با هم بریم خرید. صورت مهدخت رنگ گرفت. از سر شوق خندید. “واقعا؟” – آره، تا یه ربع دیگه سر مفتحم. تلفنش را قطع کرد و موبایل را هول داد ته جیبش. خوشحال بود از این همراهی…
خلاصه کتاب:
نفس نداشتم. قلبم توی سینه میکوبید و با همهی توان فقط میدویدم. پشت سرم فریاد بود آشوب بود به زبان روسی عربده میکشیدند و صدای کوبیده شدنِ کفشهای مردانهشان روی زمین بندر، در گوشهایم اکو میشد. تعدادشان زیاد بود. وقتی نفسزنان از کنار کانتیرهای بزرگِ آبی و قرمز میدویدم، کسی از گذشته توی گوشم پچ میزد: «من دوستت دارم، تو رو باور دارم…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوکیکو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.