دانلود رمان دزد و شاه دزد از شیوا بادی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان سیاوش راد آشنایی اتفاقی او با رز، دختری که برای درمان بیماری مادرش مجبور به دزدی می شود، سیاوش شاید رفتار ها و نیتش در ابتدا خنده و شادی بود، شاید تمام عمر با پول و عنوان پدرش زندگی کرده، اما این اولین باری است که کاری را خودش به تنهایی انجام می دهد و برای شخص مقابل اسطوره شده و با غرور عنوان شاه دزد را به دست می آورد…
خلاصه رمان دزد و شاه دزد
باز هم گرمای شدید مرداد ماه… شال نخی قهوه ای رنگش رو کمی آزاد کرد تا هوا بین موهای بلندو رها شده اش بپیچه و کمی نفس حبس شده اش آزاد بشه… با توقف مترو سوار میشه و بین انبوه جمعیت می ایسته.. نگاهش هدفدار بین مردم میچرخه.. دختری لاغر اندام با صورتی گرفته.. از شواهد پیداست که یک بدبختی هست مثل خودش! مردی با تی شرت و شلوار لی و چشم هایی که مدام رو صورت خانم ها در گردشه! مردی دست فروش که از جوراب هایی که داره تعریف میکنه…
مردی کت و شلوار پوشیده که مدام به ساعتش نگاه میکنه… پیداس که حسابی عجله داره و حواسش به هیچی نیست! لبخندی رو لبش میشینه.. خودشه! کمی به مرد نزدیک تر میشه… مترو در ایستگاه بعدی توقف میکنه… دل دل میکنه که مرد پیاده نشه… جمعیت بیشتر میشن و کمی دیگه به مرد نزدیک میشه… خوشبختانه مرد پیاده نشده و افزایش جمعیت کارش رو راحت تر کرده… دستش به نرمی به سمت جیب شلوار مرد میره و… خودشه! لبخندی میزنه و به سه شماره کیف مشکی رنگ تو کیف کوله اش میوفته…
راضی از تلاش امروزش ایستگاه بعدی پیاده میشه و با خوشحالی پله هارو بالا میره تا به فضای باز خیابون برسه… غافل از اینکه چشم هایی جستجوگر قدم به قدم دنبالشن … با رسیدن به خیابون نفس راحتی میکشه و مسیری رو پیاده میره، به پارکی که در راستای خیابونه میره و روی صندلی سفید رنگی میشینه… دستش تو کوله اش میشینه و کیف رو برمیداره با دیدن تراول های پنجاه تومنی تمام صورتش رو لبخند میپوشونه. مطمئنا با این پول میتونه داروهای مادرش رو بخره! _ بد نگذره!