خلاصه کتاب:
در باز شد با دیدن تانیا زیر لب فحشی دادم لبخندی زد و گفت:- مبارک باشه! – مرسی. نگاهی به آرتان که با اخم داشت نگاش میکرد کرد و گفت: – آرتان یه دقیقه میای؟ ارتان نگاهی بهم انداخت باشه ای زیر لب گفت تانیا رفت و آرتان از جاش بلند شد و گفت: – الان میام عزیزم! سری تکون دادم که رفت. بیا اینم از شانس ما، آخه کجا دیدی روز نامزدی طرف زن سابقش هم حضور داشته باشه؟ اونم بیاد شوهرت و صدا کن ببره!
خلاصه کتاب:
ونوس با شوهرش علی به بن بست رسیده اما توانایی مراجعه به دادگاه و طلاق گرفتن ندارد. علی سر کار نمی رود و اجازه هم نمی دهد ونوس کار کند. ماه ها است که در خانه نشسته و در نهایت فقر با اخلاق گندش سوهان روح ونوس شده. یک شب ونوس به مهمانی یکی از دوستانش می رود…
خلاصه کتاب:
از درمانگاه که بیرون آمدم باخودم گفتم حالا که مادر نیست، بهتر است به خانه ی امیر بروم. از گرما و ضعف داشت حالم به هم می خورد، مثل آدم های گرسنه از درون می لرزیدم، دلم مالش می رفت و چشم هایم سیاهی. اصلا فکر نمی کردم مسمومیتی ساده آدم را این طور از پا در بیاورد. چند بار پشت سر هم زنگ زدم. ثریا که در را باز کرد کیفم را انداختم….
خلاصه کتاب:
نفس دختری که دوست داره مستقل باشه و تلاش خودش رو برای مستقل شدن میکنه، توی بچگی پدر و مادرش فوت شدن و خواهر و برادری نداره. با غصه هاش میجنگه و نمیزاره نا امیدی توی دلش سایه بندازه. مهربون و دوست داشتنی و با شیطنت هاش باعث شادی دیگران میشه، همیشه سعی داره جایگاه مناسب خودش رو داشته باشه و برای رسیدن به آرزو هاش هم میجنگنه. لیسانسIT داره ولی عاشق طراحی مدل لباسِ و عشق به این حرفه مسیر زندگیش رو عوض میکنه…
خلاصه کتاب:
در مورد آدم های هست که دست تقدیر آنها رو کنار هم قرار می دهد .اما در این میان آنها غرق در تنهایی روحی هستند. از همین رو آنها مشغول خود آزاری اند. با آمدن نیلا به زندگی شاهین پرده ای از زندگی او برداشته می شود…
خلاصه کتاب:
در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی کاری های نیاز است تا اینکه…
خلاصه کتاب:
من از کجا باید می دونستم که وقتی تو خونهی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی سعی داشتم حرف بزرگترها رو گوش کنم یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین های تعبیه شده تو خونه، دید میزد؟! از کجا باید می دونستم که اون مرد، دشمنِ قسم خورده شوهرم بود و با دیدنِ من… آشفته شد تا شوهرم رو زمین بزنه. اینبار ضربه محکمتر بود. قویتر… و من زمانی فهمیدم باختم که متوجه شدم شوهرم به اون مرد مثل چشماش اعتماد داره. اعتماد داشت به قاتل زندگیش تا… (مارتینگل یه استراتژی تو قماره که برد و باخت ۵۰/۵۰ داره….)
خلاصه کتاب:
مستوره دختر شدیدا درونگرایی که با سختی های زیادی دست به گریبان است،با میعاد رو در رو قرار می گیرد، پسری که رک و شوخ بودنش مستوره را به چالش می کشد. داستانی از شهر گنبدهای فیروزه ایی اصفهان، دختر و پسری معمولی با قصهای ساده ولی پرچالش…
خلاصه کتاب:
درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان. یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه، وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادر و پدرش برگردن. توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی اتفاقات میوفته…
خلاصه کتاب:
جاوید محتشم صاحب برند بینالمللی مشهور طراحی و تولید لباسزیر زنونه با اسم تجاری “آرچر” برای انتخاب مدل آخرین محصولاتش شخصا وارد تهران میشه و برای رسیدن به خواستههاش به خودش اجازه میده “خطقرمز” دیگران رو به راحتی زیر پاهاش له کنه… ماهی تک دختر آفتاب مهتاب ندیدهی حاج ریاحی انتخاب آخر جاوید محتشمه و این انتخاب باعث رسوایی بزرگی میشه که….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوکیکو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.