خلاصه کتاب:
صدای شلیک رعد و برق و طوفانی که می خواست تنه ی درختان را از جای بکند بر رعب و وحشت من می افزود. هوای نسبتا سرد پاییزی در کوچه های تاریک شب، ترسم را بیشتر می کرد. نزدیک در خانه ی طلایی رنگ می شوم. و انگشتم را روی زنگ خانه می گذارم. ولی تاریکی کوچه ها و نشنیدن صدایی زنگ حکایت از قطع برق دارد. کلافه تلفن همراهم را از کیفم خارج می کنم و شماره ی کامران را می گیرم. تلفن همراهم را نزدیک گوشم می آورم و با صدای رعد و برقی که دلم را می لرزاند سرم را درون شانه هایم پنهان می کنم.
خلاصه کتاب:
_آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود. با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات از تنهایی معصومانه دست هایت... آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیات حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود...؟ آنه، اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار توست....
خلاصه کتاب:
زندگی پر فراز و نشیب رضا انجمن، یکی از برجسته ترین اساتید ادبیات دانشگاه، استادی به ظاهر موفق با شخصیتی ملول و آزرده که کسی علاقه ای به او ندارد و تنهاست، روزی از پشت پنجره دانشکده، ریما، دانشجوی فعال و ممتازی را می بیند که با شتاب به پشت پرچین درختهای...
خلاصه کتاب:
وصل ۹ سال پیش عاشق شد… حاصل عشق نیکی شد و مردی که بدون فهمیدن از داشتن نیکی وصال را ترک کرد. ۹ سال گذشته. نیکی ۸ ساله است و وصال مردونه جور زندگیشو کشیده. پاشا، بعد از ۹ سال به ایران برگشته تا به عمه ی پیرش کمک کنه و کارخونه اش را بچرخاند. یک تصادف و ملاقاتی که برای وصالی که هنوز خاکسترهای این عشق رو به دنبال خودش می کشه. چیزی نیست که بیخیالش کنه…
خلاصه کتاب:
نازنین دختری از خانوادهای معمولی که طی همکاری با پلیس وادار میشه تا به زندگی پارسا، پسری از خانوادهای ثروتمند و پر رمز و راز وارد بشه، غافل از اینکه تمام این اتفاقات هر چقدر برای نازنین حکم بازی داره برای پارسا جدیه تا…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد زندگی دختریه که توی بچگیش پدرش مادرش رو بیرون میکنه و ازش جدا میشه بعد مدت ها که پدرش فوت میکنه مادرش میاد دخترشو پس بگیره که پسرعموش بخاطر اینکه قیم قانونیش بشه عقدش میکنه غافل از این که دختره عاشقشه و...
خلاصه کتاب:
داستان دختری کاملا احساسی البته شیطون که همیشه تو فکر و خیال خودش و عشقش رو کنار هم میبینه… عشق ممنوعه و رابطه اجباری این دختری احساسی رو حتما بخونید…
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به اسم مینا هستش که جدیدا با پسری به اسم عادل از یک خانواده ی ثروتمندی آشنا شده، عادل قصد داره که با مینا ازدواج کنه ولی مینا عادل رو فقط واسه دوستی میخواد و قصد ازدواج با اونو نداره، تا اینکه مینا پسر عموی عادل رو میبینه و عاشق اون میشه اما…
خلاصه کتاب:
کمتر از هشت سال قبل فرامرز، همسرش مژده رو که حامله بود، رها می کنه و به دنبال آرزوهای خودش میره و مژده که به خاطر ازدواج با فرامرز از جانب خانواده اش طرد شده بود بدون اون و با کمک داییش به زندگیش سر و سامون می ده و بعد از سه سال با سهراب ازدواج می کنه، اما زندگیش با سهراب هم چهار سال بیشترطول نمی کشه و سهراب می میره، حالا بعد از نزدیک به هشت سال فرامرز به ایران برگشته و طی اتفاقاتی پاش به زندگی مژده باز می شه و تبدیل می شه به سوهان روح اون…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوکیکو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.