خلاصه کتاب:
آهو دختری ساده که در ۱۲ سالگی بهش دست درازی میشه، ازش فیلم میگیرن و پخش می کنن. هشت سال بعد از اون اتفاق باز هم ترس از لمس شدن و نزدیکی به مردها رو داره، ولی بعد از سه سال از شوهرش میخواد که یک شب رو باهم باشن و خودش رو براش آماده میکنه!
خلاصه کتاب:
مهراز دختریه که با عماد برادرزاده اش و زن برادرش زندگی میکنه، زن برادرش توانایی حرکت کردنش رو بعد از تصادفی که منجر به مرگ همسرش شده از دست داده، مهراز نون آور خانوادست. با دوستی عماد با آرمان، پسره پولداره مدرسه، زندگی این خانواده زیر و رو میشه...
خلاصه کتاب:
داستان راجع به یه مولتی میلیاردر مصری به اسم عثمان هست که عاشق خواهر کم سن شریک آمریکائیش میشه . عثمان میخواد هانا رو بدست بیاره به هر قیمتی شده و پدر هانا مخالفه ! اما عثمان مردی که همیشه به هرچی خواسته رسیده … دست به یه کار خطرناک میزنه…
خلاصه کتاب:
امیر به دلیل نامعلومی زندگی چند سالش با آتوسا رو بهم می زنه حالا بعد از یک سال دوباره برگشته تا همه چیز رو از اول بسازه… اما از تو این راه مشکلات زیادی داره…
خلاصه کتاب:
مارال دختر فقیریه که سختیای زیادی کشیده. از سر تنهایی به مجازی پناه می بره و با پسری به اسم امیر آشنا میشه. غافل از اینکه نمی دونسته امیر یه اربابه. همه چیز از اون زمانی عوض میشه که امیر عاشق مارال میشه و پول طلب کارای پدر معتاد و قمار باز مارال رو پرداخت می کنه. اما عوضش از پدر مارال می خواد دخترشو به عقدش دربیاره با اینکه عشق امیر یه طرفس...
خلاصه کتاب:
مردی که شهرداره یه شهره… مردی که کاندید شده برای نمایندگی مجلس… افشار یه پسر ۲۹ساله داره… باراد قصه مون یه باشگاه بدن سازی داره و زیادی قیصره… باراد به خاطر خواهر دوستش غیرت و تعصبی که گوش فلک رو کر کرده تو یه کوچه تنگ چاقو میکنه تو شکم اون عوضی… و درست همون لحظه یه دختر اونو می بینه… یه دختری که ترسیده… دختری که از ترس دو روز تو خونه میخونه و روز سوم یه چاقو تو پهلوشه که بهش میگه سوار شو… یه عشق دیگه… همچین چرب و چیلی و خوب…
خلاصه کتاب:
آنچه روایت می شود مثلثی با محبت از یک خانواده … همسو، همگام، هم نفس آنچه بینشان حکم می کرد تنها همزبانی و شور بود. عشق نه تنها ضلعی از آن قانون را نشکست بلکه روابط بینشان محکمتر شد. بی خبر از قانون تلخ دنیا دست دل بهم داده و برای اوج گرفتن سوی دست های ناآشنا جذب شدند. دو ضلع نقاب از روی پلیدی برداشته و کنار کشیدند اما مرد عاشق تا انتها پیش رفت تا زمانه برایش حکم کند…
خلاصه کتاب:
داستان از یک روز در دانشگاه شروع میشود، که سوگند هدایتی دچار حمله میگرنی میشود و به دلیل همراه نبودن داروه هایش و شیطنت همکلاسی ها مجبور به ترک کلاس و رفتن به منزل میشود، از آنجایی که قادر به رانندگی نیست دوستش لاله از (روزبه قائمی) درخواست میکند تا آن ها را به منزل برساند …
خلاصه کتاب:
عشق همیشه در خانه آدم را نمی زند. ماجرا از آنجایی شروع می شود که دوست برادر رویا در خانه آنها سکنی می گزیند. او عاشق رویاست اما دخترک نمی داند و تن به ازدواجی دیگر می دهد. هنگامی که به دلیل نازایی از همسر خود جدا می شود، به عشق خسرو پی می برد...
خلاصه کتاب:
با نام ملکه یخ ها شناخته شدم…کم کم یخ بودنم تبدیل به ذوب شدن کردن…اما رام بودن من فقط برای یک نفر بود…و ان کس همان کسی بود که با اتش وجودش ذره ذره مرا اب کرد…کسی که مرا اب کرد و بعد هم میان بیابان مرا تک و تنها کل کرد… و گذاشت تا ذره ذره با نور خورشید بخار شدنم را ببیند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوکیکو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.