دانلود رمان تقاص از زهرا قلنده با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این رمان در مورد کوروش مرد قاچاقچی موادی که بهترین دوستش بهش خیانت میکنه یکی از محموله هاشو لو میده و کوروش هرکسیو که از اعتمادش سواستفاده کنه و بهش خیانت کنه رو میکشه و ماهور دخترشو بزرگ میکنه و اما ماهور بخاطر قتل پدرش توسط کوروش ازش متنفره ۷ ساله از اون موقع می گذره و ماهور با بادیگارد کوروش رابطه داره اما وقتی کوروش میفهمه اونو از خونه بیرون میکنه و…
خلاصه رمان تقاص
با شنیدن صدای ماشین از جام بلند شدم و رفتم سمت پنجره. لندکروز مشکی کوروش بود. الوند از پشت فرمون پیاده شد و در عقبو واسه کوروش باز کرد. با دیدن قامت بلندش صورتم از نفرت جمع شد. نگاهمو ازش گرفتم و به الوند چشم دوختم. دلم براش یه ذره شده بود و از صبح که ندیده بودمش بی قرارش بودم. پشت سر کوروش اومد تو و منم رفتم سمت آینه… دستی به موهای بلندم کشیدم و از اتاقم زدم بیرون. با عجله از پله ها رفتم پایین که با کوروش و فرنوش رو به رو شدم. ناخوداگاه ایستادم و سرمو
انداختم پایین. یکی دو پله پایین تر وایسادن. فرنوش با عشوه گفت: چرا وایسادی عزیزم. بریم دیگه. کوروش اما با لحن خشنی گفت: ماهور مگه نگفتم پایین میری لباس درست و حسابی تنت کن؟ بالا کسی اجازه نداره بیاد اما پایین نه! نگاهمو از دستای قفل شدشون گرفتم و به چشما ی نافذش نگاه کردم: چرا فقط واسه من محدودیت ایجاد میکنین؟ فرنوش پرید بهم: به تو چه؟ تو کاری که بهت ربطی نداره دخالت نکن. با پوزخند نگاهمو از لباس داغونش گرفتم و از کنارشون رد شدم. زنش لخت میشد سنگین
تر بود حالا من با شومیز و موهام که بیرونه باید حرف بشنوم؟ از صدای قدماشون فهمیدم رفتن. تو سالن هیشکی نبود. پس الوند کجا رفته؟ صدای خدمتکارا از اشپزخونه میومد و می دونستم الوند اونجا نیست. اخمام ناخوداگاه رفت تو هم که صداش تو گوشم پیچید: من اینجام دختر کوچولو. ذوق زده برگشتم سمتش…. کنار در سرویس وایساده بود. نگاهی به اطراف انداختم و دویدم سمتش: الوند دلم برات یه ذره شده بود. با اون هیکل درشتش بغلم کرد: از دل من خبر نداری پس. روی موهامو بوسید که ازش جدا شدم…