دانلود رمان ال آی از پرستو. س با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ال آی داستانی از دنیای گرگینه ها و خوناشام هاست با چاشنی جادو … اِل آی دختر آلفای یه قبیله گرگینه هاست ، یه گرگینه بدون گرگ که باید بخاطر گناه برادرش به یه قبیله جدید بره ! جایی که همه فکر می کنن بخاطر ضعف ال آی نابود میشه اما اون نه تنها زنده می مونه … بلکه برمی گرده، برمی گرده قدرتمند تر از همیشه…
خلاصه رمان ال آی
ال آی قلبم تیر کشید… صدای ویهان بود … بعد هم صدای زوزه گرگش و بعد از اون کوبیده شدن گرگ ویهان به در با نگرانی به آذرخش نگاه کردم همچنان عصبانی بود می دونم حالا کمک پورسفونه رو از دست دادم اما برام مهم نبود… این قدرت روز به روز داشت برای من فقط دردسر عذاب میشد… ویهان دوباره به در کوبید و ناخداگاه بلند شدم اما اذرخش گفت -برو کنار… من درو باز میکنم قبل اینکه گرگ وحشیت در خونه ام رو بشکنه با تردید رفتم سمتشو گفتم -بزار خودم
باهاش صحبت می کنم اما آذرخش با عصبانیت نگاهم کردو گفت -برو کنار ال آی … محض رضای خدا یه بار حرفمو گوش کن نفسمو پر حرص بیرون دادمو کنار ایستادم.اما قلبم چنان تند میزد که انگار مال من نبود. دوست داشتم ویهانو ببینم انگار سالها بود ندیده بودمش.. ویهان آماده بودم برای سومین بار به سمت در بدوئم که در خونه باز شد آذرخش تو قاب در پیدا شد تبدیل شدم اما دوباره به سمت آذرخش دوئیدم درسته استادم بود اما تو این لحظه فقط می خواستم بهش حمله کنم
مشتم تو زمین و هوا معلق موندو آذرخش اومد بیرونو درو بست. خودمو عقب کشیدمو دوباره بهش جمله کردم اما بازم دستم نرسبده به آذرخش خشک شد یهو با شدت پرت شدم عقب اما خودمو کنترل کردم تا زمین نیفتم و داد زدم -کجا مخفیش کردی! پوزخندی زد رو به زوم ایستاد دستشو به سینه زد و گفت -برگرد ویهان. بزار کار درستو انجام بدین … هر دو باید روی وظیفتون تمرکز کنین -من بدون ال آی نمیرم -ال آی خودش اومده … یادت که نرفته عصبانی داد زدم -باید باهاش صحبت کنم…