خلاصه کتاب:
من غیاثم! غیاثِ ساعی! بوکسور زیر زمینی ۳۰ سالهای که یه شب از سر گیجی با یه دختر کوچولوی ۱۹ ساله هم اتاق میشم! منی که از جنس مونث فراریم واسه آزار دادن اون دختر بچه دست به هر کاری میزنم ولی حواسم نیست که دل و ایمونم بند اون دوتا چشم مشکی رنگش شده! اینو زمانی میفهمم که دختر کوچولویی که با دستای خودم بزرگش کردم، با بچه ای که از من تو شکمش داره ترکم میکنه و …
خلاصه کتاب:
هانا یه دختر شر و شیطون، نترس، ماجراجو و دیوونه، نه از اون دیوونه های معمولیا، خیلی خیلی دیوونه!با دوستش روشنک می خوان که برن آمازون، آرزوشونه، و اینم یکی از همون دیوونگیاست... برنامه یه سفر برزیل رو می چینن که به بهونه اش برن آمازون، اما شانس همیشه با هانا یار نیست و روشنک نمی تونه باهاش بره، اما هستیار نامزد روشنک، یه همسفر اجباری جور می کنه، همسفری که اهل سینما و هنره و از قضا، چند وقتیه وضع کار و بارش خوب نیست... همسفر اجباری هاناهم دیوونست، ولی جنس دیوونگی هاش فرق داره... یه دیوونه ترسو!
خلاصه کتاب:
بوی یاس می دهد، زیبا می خندد… دوستش دارم صادقانه… اما جواب دوست داشتنم باید عشق باشد… قلب کوچکم را درون بلور شیشه ای مخفی کرده ام … اما از تمام ثانیه می ترسم… ثانیه ای که فکر می کنم اگر او نباشد زندگی من چه می شود… دختر ها گناهکار نیستند… آنها زیبا و مهربانند… ناز داشتن آنها دست خودشان نیست… بی خودی متهم به کاری که نکرده اند نکنید… آنها اگر کاری را انجام هم دهند باز هم نفس لوامه دامن گیراشان می شود… پاک تر از یک دختر خود اوست…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به اسم آرمینا ست که برای داداش دوقلوش به نام آرمین اتفاقی میوفته و مجبور میشه واسه یه مدت نقش داداش دو قلوش رو بازی کنه و در همین راستا با سه تا پسر به نام های دانیال، ماکان و سپهر توی کانادا هم خونه میشه و...
خلاصه کتاب:
(فستیوال به معنای جشنواره ای همراه با موسیقی هست که برای نمایش آثار هنری یا نمایش مربوط به یک هنرمند به کار میره.) سام پژمان، صاحب بزرگترین نمایشگاه ماشین های خارجی ، پسری کله خراب، تندخو و یک دندست که هیچوقت حرف زور تو کتش نرفته و چیزی رو نمیشه بهش تحمیل کرد. تا روزی که متوجه میشه بی خبر از خودش، انگشتر نامزدیش توی دست دختری به نام گلبرگ خودنمایی می کنه و اون دختر نشونش کردش شده!…
خلاصه کتاب:
ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض می کنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و با اجبار به عقدش درمیاد. این ازدواج اجباری شروعیه برای برملا شدن رازهایی که گذشته ی آبادیس و ارنواز رو به شکل عمیقی بهم پیوند میده…
خلاصه کتاب:
آرش تک پسر حاج فتوره چی بزرگ بازار! کسی که به دختر بازی توی جمع هامون معروف بود. کسی که هیچ دختری از زیر دستش سالم در نمی اومد. یه پسر عیاش به تمام معنا ولی انقدر جذاب که عاشقش شدم. عاشقش شدم، جونمم براش می دادم. همه ی زندگیم بود… ولی اون! ازدواج با من براش یه معامله ی بزرگ بود معامله ای که وقتی بچه اش تو شکمم بود فهمیدم این ازدواج یه معامله بوده ...
خلاصه کتاب:
اوالین در خانوادهای به دنیا آمده بود که پدر و مادرش هرگز علاقه ای به محبت کردن به او نداشتند و او را تنها به چشم یک سربار نگاه می کردند .او هرگز طعم محبت واقعی را نچشیده بود . مخصوصاً بعد از ورشکستگی پدرش تنها حکم یک سر بار اضافه را برای آن ها داشت . تا زمانی که در سن دوازده سالگی پدرش یک کارتل مواد مخدر و یکی از ثروتمندترین و خطرناک ترین مرد های دنیا را به خانه شان دعوت کرد.
خلاصه کتاب:
یزدان، مولتی میلیاردر مذهبی و معتقد… صاحب بزرگترین کارخانه های شهر دل در گرو پری، کارمند بخش حسابداریش میبنند غافل از اینکه این دختر کسی نیست به جز…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوکیکو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.