دانلود رمان در پس پاییز از الف_صادقی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یزدان، مولتی میلیاردر مذهبی و معتقد… صاحب بزرگترین کارخانه های شهر دل در گرو پری، کارمند بخش حسابداریش میبنند غافل از اینکه این دختر کسی نیست به جز…
خلاصه رمان در پس پاییز
-یکی از پاها را روی دیگری می اندازد و به آرامی تکان می دهد. خیره به فرزاد سگرمه در هم کرده، دستی بر لب پایین خود می کشد. -نه، کی میگه بد!؟ اتفاقا عالیه! هدف کاملا درسته ولی راه رسیدن بهش از بیخ غلطه و رو آبه… آب مرداب و آب رودخونه جفتش سیراب میکنن ولی آب رودخونه کجا و آب مرداب کجا…!! اخم در هم می کشد. همیشه این گونه است، زمانی که بخواهد چیزی را در مغز طرف مقابل جای دهد، اخم در هم می کشد و استوارتر حرف میزند. -راه و رسمت درست نیست مرتیکه، اون دختر زن
بشو نیست واسه توئه بی فکر! جیک و پوکش رو ریختم رو دایره، به این کار ندارم که اونور آب ظرف شور رستورانه این برام مهمه که بی بندوباره، بی بته و اصل و نسبه، تو همچین زن ولنگ و وازی می خوای!؟ فکر خودت نیستی فکر آبروی ما باش… نگاه که به این پسر کله پایین افتاده می کند، بیشتر به از دست رفتنش یقین پیدا می کند.. می دانید شبیه به چه کسی است !؟ شبیه به پسر بچه ای که تو برای تفهیمش حنجره پاره میکنی و در آخر کار او هندسفری ها را از گوش درآورده و بدون اینکه بداند تو در پس
دقایقی پیش کیلوکیلو انرژی برای به راه آوردنش صرف کرده ای باز کار خود را سر می گیرد و بر زمین پای می کوبد! آب در هاوون نمی کوبد این بزرگ مقامی ها!؟ به ضرب از جا بلند می شود. -من تصمیمم رو گرفتم، فقط… فقط بلیز… حرفش که تمام می شود چون تیر از کمان رها شده به سمت خروجی پرواز می کند! خوب می داند اگر اندکی بیشتر در این جمع بماند یزدان خان او را شسته و پهن خواهد کرد. نوچ نوچ شیدا خانم او را مجبور به قیام کردن می کند. از جایش بلند می شود و مقابل این مادر مهربان می ایستد…